دسته بندی | جغرافیا |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 101 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
جزئیات:
توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
2-1 ناحیه سیاسی................................ 14
2-2 فضا....................................... 15
2-2 -1 تقسیمات بنیانی فضا...................... 15
2-2-2 فضای جهانی............................... 16
2-2-2 -1 عرصه بین المللی....................... 16
2-2-2 -2 عرصه ی فراملی......................... 16
2-2-2 -3 فضای سیاره ای......................... 17
2-3 سازماندهی.................................. 18
2-4 سازماندهی های بین المللی................... 18
2-5 سازماندهی فضا.............................. 19
2-5-1 سازماندهی سیاسی فضا و اهمیت آن........... 20
2-5-2 اهداف سازماندهی سیاسی فضا................ 21
2-6 عناصر و شاخصهای سازماندهی سیاسی فضا........ 22
2-6-1 شاخص جمعیت............................... 22
2-6-2 شاخصهای جغرافیایی....................... 23
2-6-3 شاخص سیاسی.............................. 23
2-7 فرآیند سازماندهی سیاسی فضا................ 24
2-8 سازماندهی و مدیریت مکان و ناحیه سیاسی...... 26
2-9 عوامل موثر بر شکل گیری فرایند سازماندهی سیاسی فضا 27
2-10 اهداف عمده سازماندهی سیاسی و مدیریت ناحیه. 28
2-11 ملاحظات لازم در سازماندهی سیاسی فضا......... 28
2-12 نظامهای حکومتی مدیریت سیاسی فضا........... 29
2-12 -1 الگوی بسیط یا تک ساخت.................. 29
2-12 -2 الگوی ترکیبی و فدرال................... 30
2-12-3 الگوی ناحیه ای.......................... 30
2-13 تمرکز و عدم تمرکز در نظام سیاسی........... 30
2-14دولت و حکومت محلی.......................... 31
2-1 ناحیه سیاسی
ناحیه سیاسی به بخشی از سطح زمین گفته میشود که در قلمرو ارادۀ سیاسی و فرمانروایی یک قدرت سیاسی قرار گیرد. این قدرت سیاسی ممکن است فرد، نهاد، نظام سیاسی یا حکومت (منطقهای و جهانی)، شورا یا جمعی متشکل باشد که یک فضای جغرافیایی را در اختیار میگیرد و به طور همهجانبه یا موردی، ارادۀ خود را بر قلمرو آن اعمال میکند. بنابراین، با توجه به تنوع و تعدد قدرتهای سیاسی و نهادهای فرمانروا، فضای جغرافیایی سطح زمین به نواحی متعدد سیاسی همجوار، متداخل یا سلسله مراتبی تقسیم میشود. نواحی سیاسی- فضایی انواع مختلفی دارد که این موارد را میتوان تشخیص داد:
1- ناحیه سیاسی درون شهری: کوچکتری واحد جغرافیایی در شهر که در قلمرو اداری یک مدیریت سیاسی- خدماتی نظیر شورا و شهرداری و یا حوزۀ رأی قرار میگیرد.
2- ناحیه سیاسی درون کشوری: تقسیمات سیاسی و سلسله مراتبی داخل یک واحد سیاسی مستقل یا کشور. چنین الگویی برای اداره بهتر خدمات، فضای کشور را به واحدهای کوچکتر تقسیم میکند که هر واحد مانند یک ناحیه سیاسی- اداری است.
3- ناحیه سیاسی ملی یا کشوری: این نواحی خود دارای دو زیرگروه هستند،
- نواحی سیاسی مستقل و یا کشور که در حال حاضر بهترین شکل ناحیه سیاسی را در جهان عرضه میکند.
- نواحی سیاسی غیرمستقل که وابسته یا تابع ناحیه سیاسی مستقل یا کشور بالقوه بوده و یا میباشند ولی اساساً از دو ویژگی «استقلال» و «شناسایی» که لازمه کشور مستقل است برخوردار نیستند.
4- ناحیه سیاسی فراکشوری: قلمرو نظامهای منطقهای در عرصه بینالمللی. این نواحی چند کشور و ناحیه سیاسی مستقل را در برگیرنده و براساس ویژگیها و اهداف مشترک آنها با یک یا دو کارکرد از گروههای عمومی و تخصصی پدید میآیند. سازمان ملل متحد و ناحیه ایکائو و اتحادیه زغال و فولاد اروپا نواحی تخصصی هستند.
5- ناحیه سیاسی بینالمللی: قلمرو نظامهای بینالمللی و جهانی در سطح کره زمین. (حافظنیا و کاویانیراد، 1383، 19)
2-2 فضا
فضا واژه ی شگفت انگیزی است زیرا که این کلمه برگرفته از واژه ی spatium به معنای (پا، واحد اندازه گیری طول) نخست در زبان فرانسوی تا سده ی شانزدهم به عنوان یک فضای زمانی و سپس یک فضای مکانی کم و بیش محدود شده ای که چیزی می توان در ان جای داد به کار رفته است. از سده ی هفدهم و پس از سفر ماژلان بود که دانشمندان، پادشاهان و امپراتوران به زمین به عنوان یک موجودیت یگانه و یکپارچه نظیر یک سپهر نگریستند و از سده ی هفدهم فلاسفه ای چون لاک و لایبنیتز فضا را به عنوان یک محیط مدرک Concu به وسیله ی انتزاع فضای محسوس Percu با سه بعد چونان محیطی آرمانی و نامتناهی مطرح ساختند. که در آن تمامی گستره های متناهی و محدود جای می گزیده اند. در پایان سده ی هجدهم فیلسوف بزرگ امانوئل کانت که سوای فلسفه مدرس جغرافیا نیز بود عنوان کرد که فضا و زمان دو مقوله ی بنیادی از دانش بشری و هر یک به دیگری وابسته است .